
ذات وجوهره وجودي انسان
"هيچ انساني در دنيا نميتواند ادعا كند كه ذات و جوهره وجود يك نفر ديگر
را كاملا شناخته و افكارش را روشن و واضح دريافته است ."
جمله بالا را از یک دوست صميمی
وقديمي ام شنيدم ، كه بصورت يك تجربه در زندگي كسب كرده است .
هنوز هم بر اين باورم ، اگر بتوان تجربه هاي كليدي اشخاص را جمع بندي
كرد و تمام آنها را كنار هم گذاشت و صحافي كرد ، يك كتاب بسيار ارزشمند
و عالي از آب در مي آيد.
به اين صورت انسان با خواندن آن مي تواند راه چند ساله را يك شبه برود .
معمولا آدمها بر اساس شرايط و محيط هايي كه از نظر اجتماعي ،
خانوادگي و نيز شغلي داشته اند ، تجربه هاي متفاوتي را در زندگي
خود به همراه دارند .
واضح است ، از كساني ميتوانيم درس بگيريم كه شرايط آنها مشابه ما بوده يا بخواهيم مثل آنها فكر كنيم .
بنظر من يك ارتباط دو طرفه بين عملكرد انسان از نظر اعمال و رفتار و نيز تفكر وي وجود دارد .
يعني اگر حركات و كارهاي يكنفر را تقليد كنيم ، كم كم فكر ما هم مثل او ميشود .
و يا اگر سعي كنيم مثل او فكر كنيم ، بتدريج رفتارمان به همان شخص شبيه ميشود .
شايد در محيط زندگي و كار ديده باشيم دو نفري كه از نظر ظاهري مشابهند ، اخلاق و رفتار شان هم مثل هم است .
نوع افكار يك فرد ميتواند ، شكل چهره و حتي حركات و رفتار او را مشخص نمايد و به مرور تغيير دهد .
محفوظي
31/6/90
نظرات شما عزیزان:
